پویایی فعالیت های بدور از خشونت
درک چگونگی کارکرد فعالیت بدور از خشونت، پویایی آن در مبارزه و هنر ایجاد تغییر آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بدون این بینش ، فهرستی از روشهای مبارزه بدور از خشونت ، فاقد اعتباری است که ویژگی تغییر اجتماعی و مبارزه سیاسی است. و دیدگاه قدرت که این تکنیکها به آن تکیه دارند ، به صورت یک تمرین برای متخصصین فلسفه سیاسی باقی می ماند. اما با آگاهی از پویایی فعالیت های بدور از خشونت می توانیم کاربرد این تکنیکها را در جامعه و سیاست درک کنیم .و هوشمندانه سودمندی آن را در موقعیتهای گوناگون مبارزاتی ارزیابی کنیم. پویایی فعالیت های بدور از خشونت پدیده ای است که نسبتاً بر روی آن تحقیقی انجام نشده است. در این زمینه پیشروانی نظیر ریچارد گرگ.ای. تی هیلر ولئو کوپر و کسانیکه بعداً نام آنها را ذکر خواهیم کرد، بوده اند.
فعالانی نظیر گاندی این تکنیکها را به کار گرفته اند. ما در ادامه این کتاب به نقطه نظرات این فعالان توجه خواهیم کرد. اما در ابتدا از چندین زاویه به فعالیت های بدور از خشونت نظر می افکنیم تا با روشهای هدایتگر، چگونگی کارکرد این تکنیکها را ارزیابی کنیم.
این تجزیه و تحلیل شامل تعدادی فرضیه است که به آزمایش و نگرش انتقادی بیشتری نیازمند می باشد؛ که استفاده گسترده تر از مواد انتخابی را نیز شامل می شود. در ضمن موشکافی این مبحث باید به خاطر داشت که عملکرد فعالیت بدور از خشونت در مبارزات همیشه یک فرآیند پویاست که به تغییر دائمی نیروهای اثر گزار که در این فرآیند کاربرد دارند و به طور دائم بر روی یکدیگر اثر می گذارند نیازمند است. هر مبحثی که حاکی از ایستایی فعالیت های بدور از خشونت باشد فاقد ارزش و اعتبار است. این روند به دلیلهایی که بعداً روشن خواهد شد از جنگهای چریکی و نظامی پیچیده تر است.
پیش زمینه برای فعالیت های بدور از خشونت.
مقدمه:
فعالیت بدور از خشونت به مفهوم اداره قدرت اجتماعی و سیاسی مردم به نحوی که عاملین آن فعالیت ها در گیر کارهای خشونت آمیز نشوند می باشد.
رویارویی با قدرت دشمن
معمولا گروه مخالف مردم یک دولت است و در مواقعی که گروه مخالف دولت نیست معمولاً گروه مخالف توسط تشکیلات و سازمانهای دولتی حمایت می شوند. در هر دو صورت گروهی که درصدد فعالیت فعالیت بدور از خشونت در مقابل دشمنان خود می باشد باید در مقابل گروههای دولتی ، پلیس ، زندان و چیزهایی از این قبیل صف آرایی کند. در فعالیت های بدور از خشونت سعی بر این نسیت که از همان روش خشنی که گروه مخالف در پیش می گیرد ، استفاده شود. بلکه گروه مبارزان مخالف خشونت به طرق مختلفی به طور غیر مستقیم با قدرت گروه دشمن مقابله می کنند. این روش قدرت نسبی دشمن را به جای تقویت ، تضعیف می کند.برای مثال از نیروهای حمایت کننده گروه دشمن دوری می گزینند و قدرت دشمن را به تحلیل می برند (ارداده آنها را تضعیف می کنند) تا نتوانند به سرکوبگری و سیاستهای خود ادامه می دهند. دشمن معمولاً به ابزار نظامی و دیگر ابزارهای خشونت برای جنگیدن و سرکوبی مجهز است. همچنین قادر است که با ابزارهای خشونت به خوبی مبارزه کند.(زیرا ابزرا آلات او مجهزتر و فراوانتر است)به جای اینکه با دشمن در موضعی که بر ما برتری دارد بجنگیم ، فعالان جنبش های بدور از خشونت ، از یک سیستم اسلحه و تکنیک کاملا متفاوت مبارزاتی استفاده می کنند که این سیستم طوری طراحی شده است که مبارزان را موفق می کند. کل مبارزه، یک مبارزه غیر متقارن است و مبارزان هر کدام از اسلحه گوناگونی در مبارزه خود استفاده می کنند. یک کاربرد صحیح ، گسترده و مصمم از فعالیت های بدور از خشونت ، باعث می شود که دشمن بفهمد که پافشاری گروه مبارز و سیستم اسلحه ی انتخابی آنها ، موجب مشکلات خاصی برای او خواهد شد و کاربرد مؤثر نیروهای او را عقیم و خنثی خواهد کرد.یک ملاحظه دقیق به مسائل مبارزات نظامی نشان می دهد که حمله و مقاومت جبهه ای الزاماً عاقل ترین نوع فعالیت نیست. مخصوصاً زمانیکه دشمن تمام قدرت خود را در نیروی نظامی تمرکز داده است.
ناپلئون می گوید: این یک اصل ثابت شده است که در جنگ هرگز نباید کاری کنی که دشمن تو آرزو دارد تو آن کار را انجام دهی. بنا براین باید از میدان جنگی که دشمن قبلاً آن را مورد تحقیق قرار داده اجتناب کرد و در عوض باید به جاهایی توجه کنیم که او وقت برای قوی تر کردن و سنگر بندی داشته است.نتیجه ای که از این کار می توانیم بگیریم این است که هرگز به موقعیتی از دشمن که مطمئنیم جواب متقابل می گیریم حمله نکنیم.
این روش به وسیله مرحوم بسیل لیدل هارت پرورش و توسعه یافت. او می گوید در طول سالیان نتیجه مؤثر در جنگ بندرت بدست آمده به جز در مواردیکه این روشها به طور غیر مستقیم به کار گرفته شده است و دشمن برای مقابله با آن آمادگی نداشته است. این روش غیر مستقیم روشی فیزیکی و روانی است. در استراتژی بلند ترین راه مدور اغلب کوتاه ترین راه رسیدن به مقصود است.
حرکت در جهتی که انتظار طبیعی دشمن است باعث تقویت موازنه حریف می شود. و بنا براین قدرت مقاومت او را افزایش می دهد.در بیشتر مبارزات بر هم زدن تعادل فیزیکی و روانی دشمن پیش مقدمه ضروری یک فعالیت موفقیت آمیز برای براندازی او می باشد.
این شیوه غیر مستقیم، به نسبت شیوه های قراردادی نظامی بیشتر در جنگهای چریکی استفاده شده است. شیوه مبارزه بدور از خشونت گروه دشمن را به جایی می کشاند که نه تنها خود را با استراتژیهای گوناگون مواجه می بیند بلکه با تکنیکهای متضاد و سیستم اسلحه غیز نظامی مواجه می شود. فعالیت بدور از خشونت به صورتی است که با گروه دشمن از جمله نیروی پلیس و توان نظامی آن با اسلحه انتخابی او در گیر نمی شود. بلکه روشی که در پیش می گیرد ابزاری کاملاً متفاوت دارد.استفاده از اسلحه بدور از خشونت در مقابل فعالیت های خشونت آمیز به صورت چشمگیری کارآیی فعالیت های ابزارهای مبارزان مخالف خشونت را افزایش می دهد.در این مبارزه نامفقارن ، فعالیت های خشن دشمن ، به صورت مستقیم پاسخ داده نمی شود. بلکه پاسخ آنها به صورت مبارزه بدور از خشونت و مداخله خواهد بود. که به این روش می توان از نقطه نظر مبارزه غیر مستقیم که در بالا به آن اشاره کردیم نگاه شود.
سرکوبگری دشمن به روش جیو جیتسو(جیوجیتسو روش مبارزه چینی است که از قدرت دشمن در مقابل خودش استفاده می شود)به خودش بازگردانده می شود. و از این طریق منابع قدرت او کاهش پیدا کرده یا از بین می رود. در نتیجه موقعیت سیاسی و نظامی او به صورت جدی ضعیف می شود. یا به کلی خراب می شود و به موجب آن موازنه حریف در هم می ریزد، مقاومتش تحلیل می رود و در موارد زیادی توانایی ادامه مبارزه را از دست می دهد.
فعالیت بدور از خشونت نسبت به فعالیت های خشونت آمیز به صورت مستقیم تری قدرت دشمن را در هم می شکند.
با درجات متفاوتی که بستگی به عوامل گوناگون دارد، فعالیت بدور از خشونت قادر است منابع در دسترس ، قدرت سیاسی، اعتبار، منابع انسانی ، مهارتها ودانشها، عوانل نامحسوس و منابع مادی حاکمان را در هم بریزد و حتی خود آنها را تحریم کند. همانطور که قبلاً گفتیم قدرت یک حاکم بستگی به این عوامل دارد. از طریق اقدامهای گوناگونی که به میزان بسیار وسیع از طریق مبارزه بدور از خشونت انجام می شود ، آن منابع تهدید، تحلیل و بالاخره قطع خواهد شد. البته میزانی که که این منابع قدرت در موردهای جداگانه محدود می شوند ، به صورت قابل ملاحظه ای با یکدیگر تفاوت دارند. بیشتر قدرت مبارزات بدور از خشونت در تمرد و نافرمانی و اعتصابات به تصویر کشیده می شوند. برای مثال ممکن است که فعالان جنبش بدور از خشونت سعی کنند که با نفوذ در سربازان که رکن اصلی قدرت حاکمان هستند آنها را وادار به نافرمانی و تمرد آشکار کنند که در نتیجه ارتش دشمن را نابود سازند. در عوض کسانیکه از مبارزه نظامی بر علیه دشمن استفاده می کنند برای مبارزه با این ارتش دست نخورده به اسلحه نظامی متوسل می شوند. و سعی می کنند برای با خراب کردن اسلحه و کشتار سربازان دشمن بر او چیره شوند. این چنین حمله ای به جای درهم گسیختن و نابودی سربازان آنها را در فرمانبرداری مصمم تر و قویتر می کند. بنا براین در مواردی که فعالیت بدور از خشونت به جای مبارزه با منابع نهایی قدرت دشمن ، آن منابع را از دسترس او دور می کند به نسبت مبارزه خشونت آمیز روش مستقیم تری را برای نابودی آن منابع در پیش گرفته است.
مخاطرات و تغییر پذیری در مبارزات بدور از خشونت
به عنوان یک جایگزین برای خشونت در مبارزات سیاسی ،فعالیت بدور از خشونت نیز مخاطره آمیز می باشد.اولین ریسک احتمال شکست است. این روش محفوظ از خطا و شکست نیست. تنها انتخاب ساده فعالیت بدور از خشونت مخصوصاً در زمان کوتاه متضمن رسیدن به پیروزی نیست. این چیز تعجب آوری نیست زیرا در این تکنیک نیز نیروها باید با هم تطابق داشته باشند. و به صورت ماهرانه ای به کار گرفته شوند تا باعث موفقیت بشوند. هر تکنیک مبارزه ای در هر زمان نمی تواند رسیدن به موفقیت را تضمین کند. اما به هر حال در مواردی که هر دو طرف از خشونت استفاده می کنند یک طرف معمولاً بازنده است. فعالیت بدور از خشونت یک وسیله امن برای مبارزه نیست. مردم به طرق مختلفی رنج و آسیب خواهند دید. این رنج و آسیبها شامل ضرر اقتصادی ، صدمه جسمی ، زندانی شدن و حتی مرگ است. این دومین مخاطره ای است که فراروی مبارزان مخالف خشونت قرار دارد.
البته ریسک کنش پذیری نیز وجود دارد. برای مثال ممکن است که دشمن سرکوبگر را با روشهای خشونت دیگری که در پیش می گیرد بدون مبارزه رها کنند.
اما به هر حال صدمات ، مرگ، رنج و خرابی به صورت چشمگیری در مواردی که یکی از طرفین تصمیم به مبارزه بدور از خشونت می گیرد ، کمتر از زمانی است که هر دو گروه برای مبارزه به خشونت متوسل می شوند.
ریسک سوم این است که مکن است که در ضمن استفاده از فعالیت بدور از خشونت ، خشونت سیاسی رواج پیدا کند. گاندی این ریسک را شناخت و معیارهایی برای شناخت رواج خشونت در پیش گرفت. تا در مواقعیکه خشونت به وجود می آید بتواند آن را نابود کند. به اعتقاد گاندی این ریسک به این معنی نبود که مبارزه بدور از خشونت نباید آغاز شود . منظوراو این بود که اگر در موقعیت های بحرانی کاری انجام نمی داد رواج خشونت سیاسی (همراه با تأثیرات زیانبارش در همه زمینه ها)عواقب وخیم تری را برای مردمی که به آنها توصیه مبارزه بدور از خشونت شده بود ، در برداشت. گاندی در سال 1920 نوشت: خطر سستی و کاهلی در زمان مواجه شدن با موضوعات مهم ، بیشتر از درگیر مبارزه خشونت آمیز شدن که برآمده از عدم همکاری سازمان یافته است می باشد. هیچ اقدامی نکردن مطمئناً به معنی دعوت به خشونت است. تنها راهی که برای اجتناب از خشونت می توان پیدا کرد این است که مردم را قادر سازیم که احساسات خود را خالی سازند. من تا کنون نتوانسته ام راهی برای حفاظت از روش مبارزه عدم همکاری پیدا کنم.
او احساس می کرد که با کسب تجارب بیشتر و با جمع آوری موفقیت های قابل مشاهده در مبارزات بدور از خشونت ، شانس اینکه مردم به خشونت روی آورند به طور قابل ملاحظه ای کم خواهد شد.هیچ وقت دو مورد از مبارزه بدور از خشونت کاملا به هم شبیه نیستند. و در حقیقت ممکن است دو روش مبارزه کاملاً با هم تفاوت داشته باشند. چیزهای گوناگون دیگری وجود دارد که باید سعی کرد همواره آنها را به خاطر داشت.ممکن است که طرحی برای مبارزه بریزیم و برای مباردت به آن مبارزه مهیا شویم. یا ممکن است این مبارزه به صورت خود به خود یا به صورت نیمه ارادی در هم شکسته شود.ممکن است یک گروه رهبری وجود داشته باشد یا اصلا وجود نداشته باشد. ممکن است که مبارزه بدون یک رهبر خود به خود شروع شود و در پایان سازمان یابد و دارای رهبری شود. ممکن است که این فرآیند دقیقاً به صورت عکس عمل کند. ممکن است که همگان بخواهند برای مبارزه مهیا شوند و بخواهند که مقاومت کنند و ایده های عمومی را برای چگونگی مبارزه مطرح کنند . اما مبارزه مخصوص ممکن است که به صورت تصادفی شروع بشود. یا ممکن است این آمادگی برای مبارزه منحصر به فعالیت های محدود از طرف اشخاصی بشود که نمی دانند در موقعیت های دیگر چه کاری از پیش ببرند.
دامنه روشهایی که به کاربرده می شود ممکن است که به صورت گسترده ای با یکدیگر تفاوت داشته باشند. همانطور که تعداد فعالان در یک مبارزه و شدت مجازاتهایی که می توانند تحمل کنند متفاوت است. یک جنبش ممکن است تعهد عشق و دوستی برای حریف به ارمغان آورد یا برعکس همانند بسیاری از مبارزات نظامی انزجار و نفرت را زیاد کند.( حد اقل در موقعیت های معین)
فعالان جنبش بدور از خشونت ممکن است در نظر داشته باشند ایده دشمن خود را عوض کنند یا او را ناگزیر کنند. نوع موضوعاتی که مطرح شده و اهمیت نسبی آنها برای گروههای مبارزه طلب ممکن است یه صورت گسترده ای تفاوت داشته باشد. مشابه آن ، ترکیب و ساختار گروه مربوطه از موردی به مورد دیگر تفاوت دارد .همانطور که منابع ، متحدان ، قدرت و ضعف آنها با یکدیگر تفاوت دارد. شدت سرکوبگری و ظلم نیز متفاوت خواهد بود. اینکه پلیس حامی گروه ستیزه جوست یا بی طرف است از اهمیت ویژه ای برخوردار است. وسعت و عمق درک تکنیک فعالیت بدور از خشونت در میان کسانیکه آن را به کار می گیرند به صورت قابل ملاحظه ای متفاوت خواهد بود. متغیر های مهم دیگری هستند که به طور قابل ملاحظه ای تشریح فرآیندها و مکانیسم های کارگر در مبارزات بدور از خشونت را مشکل می سازند.
بنابراین ، فرضیه های مطمئنی را در اینجا برای کاهش مشکلاتی که در تجزیه و تحلیل وجود دارد ارائه می دهیم.
فرض شود که برای مثال روش های مبارزه عدم همکاری و بعضی از روشهای مداخله بدور از خشونت به کار گرفته شوند( اعتراضهای بدور از خشونت و تحریک) فرض کنید عده زیادی از مردم در این مبارزه شرکت کنند که همه آنها معتقد به مبارزه بدور از خشونت نباشند. اما تحت دیسیپلین مبارزه بدور از خشونت برای ادمه مبارزه به این جمع پیوسته اند. همچنین فرض کنید که این مبارزه با بدست اوردن حد اقل آزادیهای مدنی به ثمر برسد.اگر چه همه اینها با ادامه مبارزه ممکن است مشکلات تجزیه و تحلیل را که ذکر شد کاهش دهند اما استفاده از فعالیت های بدور از خشونت بر علیه سیستم های تمامیت خواه احتیاج به بحث جداگانه ای دارد
0 Comments:
Post a Comment
<< Home